جدول جو
جدول جو

معنی سرو ناز - جستجوی لغت در جدول جو

سرو ناز
نوعی از سرو که مخروطی شکل و زیبا است و برای زینت در باغ ها و خانه ها کاشته می شود، سرو نورسته و خوش نما، سرو شیرازی، سرو کاشی
تصویری از سرو ناز
تصویر سرو ناز
فرهنگ فارسی عمید
سرو ناز
(سَرْ وِ)
سرو نورسته را گویند، چه ناز بمعنی نورسته هم آمده است. (برهان) ، سروی را نیز گویند که شاخهای آن به هر طرف مایل باشد، برخلاف سرو آزاد. (برهان) (آنندراج). این جور در باغها کاشته میشود و به نام سرو کاشی یا سرو شیرازی خوانده میشود. (جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 250). رجوع به سرو شود، نام نوایی است از موسیقی. (برهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سروناز
تصویر سروناز
(دخترانه)
زن زیبا، درخت سروتاز، درختی بلند و زینتی، معشوق خوش قد و قامت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سمن ناز
تصویر سمن ناز
(دخترانه)
مرکب از سمن (یاسمن) + ناز (زیبا)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرخ ناز
تصویر فرخ ناز
(دخترانه)
مرکب از فرخ (مبارک) + ناز (غمزه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سرخ نای
تصویر سرخ نای
مری، مجرایی عضلانی که از حلق تا معده کشیده شده و با حرکات دودی شکل خود غذا را به معده هدایت می کند
فرهنگ فارسی عمید
(قَ رَ)
دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 14500 گزی جنوب مراغه و 5 هزارگزی خاور شوسۀ مراغه به میاندوآب. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 325 تن. آب آن از رودخانه ؤ مردی و محصول آن غلات، کشمش، بادام، زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. دو محل به فاصله 1500 گزبه نام قره ناز بالا و پائین مشهور است. سکنه قره ناز بالا 216 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
مری. (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرخ نای
تصویر سرخ نای
مری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر ناز
تصویر پر ناز
پر نخوت پر فیریدگی پر بطر پر غمزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرواز
تصویر سرواز
آنچه که سر آن گشاده باشد سرباز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سروناز
تصویر سروناز
((سَ رْ))
سرو، درختی است مخروطی شکل که در نواحی کوهستانی شمالی ایران می روید. سرو آزاد، سرو سهی، زادسرو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سروناز
تصویر سروناز
آورث
فرهنگ واژه فارسی سره
غاری است در دامنه ی کوه لی پشت سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
نامی برای گاو
فرهنگ گویش مازندرانی